کسی که ماه را دوست ندارددشمن آب است.کسی که کلماتِ بیزحمتِ مرا دوست ندارددوستِ حضرتِ ریرا نيستکسی که بوسه را نمیفهمدآواز آب و ماه و کلمه را ن
خواهد شنيد.ما میشنويم که شب استبه رویِ گريه نمیآوريمآخر عطر صبح از يادمان نمیرود.چقدر حماقت میخواهدکه آدمی نااميد شود!شما اشتباه میکنيداز اين طرف بياييداين طرف که روشنتر از روزِ تبسم است!همه چيز درست خواهد شدرستگار خواهيم شدما اولادِ آذرباد و کلمه و انار و بارانيم.ما خودمان کلمهايممقدس بودهايممقدس کلمهی بدی نيستنَفَسهای حضرتِ نور و بوسه را میشنومکلمات يادم دادهانداز برای ماست اين همه ثروت، اين همه سکوت،از علاقه به چند کلمهی ديگراز علاقه به تکراراز علاقه به آدمی، عدالت، آزادی ...از برای ماستما فقيرانِ آسماننشينِ بزرگ!من برای شما سلامتی آرزو میکنممن برای شماست که زندهام هنوزمن برای شما ترانه میخوانم.میدانم که
خواسته خواهد شدبه آسانی، آرامشِ تمام، مثل چکيدنِ شبنممیدانم که خواسته خواهد شدپايداریآگاهیآسايشعشقستاره، لبخند و هرچه شما که ...!بخواه، خواسته خواهم شدبخواه، خواسته خواهی شدبخواه، اين دعای من استمن است که از کبريا سخن میگويداتفاق خوبِ قشنگی در راهست!بگو بشود، شده است، میشودچنين که هستچنان که پيش خواهد آمد. سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت: 0:10